سایناساینا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

ساینا تمام زندگی و دنیای من و بابایی

بدون عنوان

خانم خوشکلم سلام دیروز قایم موشک بازی می کردیم ، خیلی گشتی ولی پیدام نکردی ، اخه تو حموم قایم شده بودم بعد دیدم داری اذیت می شی ، گفتم میو میو دویدی با ذوق زایدالوصفی گفتی مامانییییییییی، اینجا هسته بودی ؟ فدای خنده ها ت بشه مامان ، که دلم غش می ره وقتی می خندی . کاش می شد هر دفعه بخورمت حالا چند تا عکس برات می ذارم که عکاس مهدت زحمتش رو کشیده فرشته کوچولوی مامان به قول خودت وروجک بابا جونی  الهی من فدات بشم عسلکممممممممم عاشقتم خدا جون، و ممنونم بخاطر این نعمت بزرگت ممنونم ...
16 مرداد 1392

بدون عنوان

قربونت برم دختر باهوشم الان بلدی یه آدمک ناز، خورشید، و خونه  بکشی آ، ب،پ،ت رو بلدی بنویسی و بخونی انگلیسیت داره عالی پیشرفت می کنه دو روز پیش من عطسه کردم ، که به من گفتی مامانی Bless You چرا دروغ؟ معنیش رو ندونستم ، گفتم برم یه نگاه بندازم ببینم یعنی چی ، ناچار بهت گفتم باشه مامان گفتی مامانی نباید بگی باشه، باید بگی Thank you 50 تا کلمه رو می خونی تقریبا" اکثر حیونا و اکثر میوه ها انگلسیش رو بلدی و مکالمه کمی از انگلسی رو یاد گرفتی و جالب اینکه وقتی انگلسی چیزی رو یاد می گیری دیگه از فارسیش استفاده نمی کنی . قربونت برم عزیزم که تشنه یاد گرفتنی ، عاشقتم خدای بزرگ ممنونم بخاطر نعمت بزرگی که به من دادی. حالا عکس نقاش...
12 مرداد 1392

بدون عنوان

سلام عزیز دل مامانی اومدم که عکس شمع بازی رو برات بذار م حیفم اومد از بازیها مون عکس نگیرم عسلکم       قربون وجودت نفسم، و خدایا هزاران هزار با شکرت بخاطر نعمتهات ...
12 مرداد 1392
1